سلام لاوام
اومدم با يك پارت جديد
اين روزا نظر نمي دادينپارت ميدادم برا پارت بعدي 7 نظر ميهوام . وگرنه از داستان خبري نيست
سلام لاوام
اومدم با يك پارت جديد
اين روزا نظر نمي دادينپارت ميدادم برا پارت بعدي 7 نظر ميهوام . وگرنه از داستان خبري نيست
پارت چهارم
*از زبان مرينت*
اساد فو ازمون خوالست كه تبديل سيم به حالت اول ,من و كت هم انجام داديم , ولي وقتي چشمامو بالز كردم يزي كه ديدمو باور نمكردم . كت نوار......ادرررييين بووووووود
*از زبان ادرين *
استاد فو ازمون خواست چشمامونو ببنديم و به حالت اول برگرديم
* افكار ادرين*
اخخجووون بالاخره من ميتونم هويتشوببفهمم الانكه بال در بيارم (وجي : اخه تو چرا اينطوري ميكني / خب قراره هويتشو بفهمم مگه چيه تو بودي خوشحال نبودي ؟ وجي : اولا كه مگه چيه دوما كه نه خير من مثل تو نيستم اينقد كنجكاو سومن كه اگه بفهمي كيه چه اعكس العملي نشون ميدي ؟ / خب الممم راستش ... نميدونم / وجي : اخ جون ضايعش كردم / حالا كه فكر ميكنم ميپرم بقلش و... بقيشو ديگه نمدونم / وجي : حالا زرزر كردنو بزار كنار بريم بقيه داستان
وقي چشمامو باز كردم اصلا باورممم نميشده مرييينتتتتت ليدي باگه . هميشه احساس ميكردم يه حسي نسبت به مرينت دارم . دقيقا هميشه شبيه ليدي باگ بود , دقيقا همون چشا همون مو ها ولي.. ( ولي چييي؟ )رفتارش عوض ميشد , مرينت دختر بامزه و مهربون و خوش اخلاق بود و كمي ترسو ( اي شارت بششي ) /تو الان چي گفتي ؟ / گفتم به زبون خودمون شرارت برتو نازل شود /مگه من چي گفتم / گفتي ترسو / غلط نكردم / كه نكردي بزار داستان يه طوري كنم كه به ماي ليديت نرسي و به طور خيلي وحشت ناكي ب بميري و سرتو به نيزه بزنن و فرياد بزنن : مظلوم ما ادرين ادرين جذاب ما كت نوار كت نورا
دلت ميخواد اينطوري بشه ؟ / نه تروخداااا / برو ادامه
خب داشتم ميگفتم ولي ليديز باگ زيبا بود ولي سرد بد اخلاق شجا ( فكر كنم منظورش خونه اقا شجاعه . چه تفاوتي ( نكه خودت تو واقيت ادم كم حرف يه كوكولو بامزه اصلا هم پرو نيستي ولي همينكه كت نوار ميشي پر حرف پروو بي مزه / خفه شو توهم برو بقيه داستاننن دوتايمون همو بغل كرديم . بالاخره تمام شد . دروغ گفتم خخ. مرينت به حرف اومد
مرينت: استاد بعدش ...
مستر : من وانگ (فاميليشه )... يهو يه نور درخشان دورش پيچيد ... مسعوليت نگهباني ميراكلس باكس را به مرينت دوپن چنگ ميسپارم و جانشين او ادرين اگرست خواهد بود.
از زبان مرينت
استاد ورد نگهباني را خواند و يك نور دور من پيچيد و ميراكلس باكس به يه چيز بيزي شكل تلبدين شد , قرمز با خال هاي سياه خيلي خوشملش شده بود .
باي باي
سلام اومدمبا يه پارت جديد
ده چرا داري منو نگاه ميكني برو ادامه
سلام . اومدم با يه پارت جديد
چرا وايسادي منو نگاه ميكني برو ادامه
پارت اول
داستان سلام بانوي من
مرينت: آه تيكي خيلي روز سختي بود بهتره يكم استحراحت كنم
تيكي: اره مري جونم بگير بخواب مم خسته ام
فردا در مدرسه :
مرينت: سلام اليا ! خوبي؟
اليا : سلامو مرض !!! االان وقت اومدن تنبل خانم!!!!!!!!( راست ميگه والا)
مرينت : هههههه ببخشيد . بدو الان .كلاس شرع ميشه
اليا : راستي مرينت موهات چه خوشگل شده ( موهاشو پاينشو با رنگ مو صورتي كرده )
مرينت : مرسي
ادرين : سلام مرينت. چه موهات خوشگل شده .
مرينت: س...سلا..سلام اد...ادر...ادرين . مم...مر..مرسي
كلويي: نه خيرم خيليم زشته .خيلي از مد افتاده(تو غلط نكن)
ادرين: مرينت به اون شامپانزه توجه نكن .(زدي تو خال ادرين )برا منم عجيبه رفتار ادريين عوض شده
كلويي : (با گريه) ادركنزز!!!!!!!!!!! بعد كلويي سريع رفتيه گوشه تو حياط نشت.
حاك ماث: ( ديالوگاشو خودتون ميدونين حوصله ندارم بنويسم ) برو اكوما كوچولوي من و او شرور كننننن
كلويي: (گريه كردن ) ادريكنز من بهم گفت شامپانزه ( خوبت كرد )
راوي خوشملتون : اكوما ميره توي كيف كلويي!!
ارتباط حاك ماث و خانم شامپانزه ( اسم شروريش)
حاك ماث : خانم شامپانزه يه دختر نونوا كاري كرده كسي كه بهترين دوستت بوده بهت بگه شامپانزه . من بهت قدرتي ميدم كه از اون انتقام بگيري ولي در عوض بايد ميراكلس ليدي باگ و كت نوار رو برام بياري
خانم شامپانزه : با كمال ميل حاكماث ( ايييييي وايييي)
كااااتتتتتتتتتتتتت ( دستم تركيدددددددددددددددد و خداحاففظظظظظ